به نظرم اومد فصل هشتم از کتاب ورشکستگی سریعترین نیاز آموزشی در بحران و مورد نیاز همه دوستان باشه به همین دلیل لازم دونستم که در سایت خودم نشر بدم تا کمکی باشه برای کسانیکه الان دچار بحران هستند
حالات روانی درزمان ورشکستگی
و راه مقابله با آنها
گر موج خیز حادثه سر بر
فلک زند
عارف به آب تر نکند رخت و بخت خویش
مشکلات روانی در ورشکستگی و بحران
چه زمانی
در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیریم؟
در هنگام
مشغله بحران و ورشکستگی، دچار تغییر میشویم، شبها با استرس و فشار میخوابیم و
طلبکاران تا هنگام بیهوشی، مهمان ذهن ما هستند. مدام با آنها در ذهنمان میجنگیم،
آنهارا درمقابلخود قرارمیدهیم و خودنیز جلوی آنها قرار میگیریم. یکی از بدترین
لحظات زندگی، زمان مزاحمت همین افکار است. گرفتاری زیاد و مشغله فراوان اجازه
همنشینی با همسر و فرزند را از آدم میگیرد، حوصله بازی با فرزندان را نداریم. در
زمان بحران صورتمان افتاده میشود و کمتر به لباس و ماشین اهمیت میدهیم، کمتر به
میهمانی میرویم، زمان غذا یا مقدار غذایی که میخوریم تغییر میکند و بسیاری مسائل
دیگر که قبلاً هم در موردش صحبت شد.
زمانی که
بنده دچار بحران شدم علائمی چون بیحوصلگی، بیخوابی، خستگی از حضور در محل کار،
از بین رفتن بعضی تمایلاتم، بیانگیزگی و ترس و اضطراب حتی نسبت به زنگ تلفن
داشتم. صبحها تمایلی به رفتن سر کار
نداشتم. انگار خداوند عذاب الهی را به سمت من فرو فرستاده بود. با خودم میجنگیدم
و دائم درگیری داشتم. این علامت خوبی نبود چرا که رفتهرفته مرا به سمت افسردگی میکشید
و اگر بیماری افسردگی میگرفتم وضعیت از آنچه که فکر میکردم بدتر میشد و روند
بهبودی کار و سلامتی را باهم باید طی میکردم که طبیعتاً انرژی بیشتری میبرد. از
یک طرف شکست کسبوکار و از طرفی افسردگی باید درمان میشد. باید در نظر داشته
باشیم در آن زمان طلبکاران درک بیماری را هم ندارند و مجالی برای درمان نمیدهند.
آنها پولشان را میخواهند. همین.
خوب از
نیکبختی من این است که دوستانی بسیار خوب را در کنار خود دارم. وقتی وضعیت پیش
آمده را برای دوستم جناب دکتر محمدرضا عابدی (بیشک یکی از بهترین روانشناسان کشوراست)
تشریح کردم، ایشان تشخیص دادند که در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفتهام. درواقع
فرسودگی شغلی یک نوع استرس روانی است که با علائمی که اشاره
کردم یعنی خستگی، فقدان شور و شوق و انگیزه و احساس
عدم اثربخشی همراه است. این علائم میتواند بعدها منجر به سرخوردگی، بدبینی و یا کاهش
اثربخشی در ارائه توانمندیهای فردی شود.
و اینها مقدمهای است بر
افسردگی که باید جلوی پیشرفت این بیماری و حالات آن را میگرفتم تا وضعیت بدتر
نشود. میدانم که تقریباً همه افرادی که در ورطه ورشکستگی و بحران قرار میگیرند،
این حالات را تجربه کرده و یا درشرف تجربهاند.
چگونه در
حفظ آرامش به خودمان کمک کنیم؟
راهکارهای
ساده و اثر بخش
·
تغییر صدای زنگ تلفن: در زمان
بحران صدای زنگ ملایم و آرامبخش تاحدودی از عصبیت کم میکند. با زنگ تلفن دلمان
آشوب میشود. با اینکار کمی از استرس کم میکنیم.
·
خوراک: توجه به تغذیه در این
زمان اهمیت دارد. غذاهای تخمیری مثل ماست ترش و دوغ ترش بر روی من اثر منفی میگذاشت.
با رژیم غذایی که متناسب با مزاج شماست میتوانید از عصبانیت و استرس خود بکاهید در
این مورد عسل و گلاب، بابونه و... اثربخش بودند و مرا آرام میکردند.
·
پوشش: باید به لباس و پوشاک
خودمان اهمیت بدهیم و همیشه لباس شاداب و آرامبخش بپوشیم، هم خودمان آرام میشویم
هم اشخاصی که به ما مراجعه میکنند. در زمان رویارویی با طلبکاران از پوشش سفید
استفاده کنید.
·
نظافت ماشین: تمیز کردن و شستن،
یکی از راههای آرامش است. به ماشین سواری خود رسیدگی کنیم. درزمان تمیز کردن و
شستن اعصابمان آرام میشود.
دربخشفرسودگیشغلیراهکارهایعلمیتجربهشدهراارائه
مینمایم.
فرسودگی شغلی و راه
رویارویی با آن
در این مورد به ذکر دو روش میپردازم:
روش زیر تجویز دکتر بود و به خوبی هم پاسخ داد. در کمترین زمان
توانستم سروسامانی به خودم بدهم و از غوطهور شدن در بیماریهای روانی جلوگیری کنم.
موارد زیر را مدنظر قرار دادم و به آنها عمل کردم.
اگر در چنین وضعیتی قرار دارید و یا قرارگرفتید توصیه من به شما عمل
کردن به این موارد است .
به موارد
زیر توجه کنید!
راهکار
اول
×
خواب بین ساعت 10 شب تا 6 صبح
خواب ساعت 10 الی6 صبح بهترین زمان خواب است و تقریباً دوبرابر ساعات
دیگر اثربخشی دارد و به بدن استراحت میدهد. پس بهترین ساعت خواب یعنی ساعت 10 شب را
برای خوابیدن انتخاب کنید.
من باید شبها ساعت 10 میخوابیدم
که اوایل این کار تقریباً غیرممکن به نظر میرسید و افکار پیچیده و منفی این اجازه
را نمیداد که زود بخوابم اما باید سرساعت میخوابیدم. میدانم اکنون که
دستورالعمل را میخوانید مخصوصاً اگر تابستان باشد بیشتر به خودتان میگوئید این
کار غیرممکن است، مگر میشود؟!
به این
موضوع هم اشاره کنم که با توجه به تغییر ساعتها نیمه اول سال که ساعتها یک ساعت به
جلو کشیده میشوند اگر ساعت 11 هم بخوابیم درواقع همان تجویز ساعت 10 است و باید
این نکته را در نظر بگیریم که چارهای نداریم جز رفتن به تختخواب و خوابیدن. این
کار را باید انجام دهیم تا زمانی که عادت کردیم و همزمان تجویزات دیگر را نیز باید
بکار بگیریم تا هرچه سریعتر به سلامتی کامل برسیم.
×
بیداری در ساعت 6 صبح
صبح ساعت 6 بیدار میشدم.
درواقع 8 ساعت کامل از 10 شب تا 6 صبح میخوابیدم. این مقدار خواب سلامتی را تضمین
میکند و از ناحیه مشکلاتی
که بر اثر بیخوابی پیش میآید خیالمان راحت میشود. بخشی از عصبیت و بیحوصلگی
که پرخاشگری را با خود به ارمغان دارد بخاطر کیفیت نامطلوب خواب است. پس به خواب
کامل و خوب باید اهمیت داد. برای خوب خوابیدن تمرین نیاز است و میدانم کار سادهای
نیست.
×
استفاده از دمنوش
استفاده از دمنوشهای آرامبخش
مثل بابونه یا شربت عسل و گلاب در خواب رفتن به ما کمک میکنند. اینها روشهایی است
که تجربه شدهاند.
×
ورزش
پیادهروی و ورزش بعد از بیدار شدن از خواب، یعنی
تقریباً ساعت 6.30
صبح.
× صرف
کامل صبحانه
خوردن صبحانه کامل همراه با
خانواده و تلاش جهت لذت بردن از این همنشینی میباشد (درزمانیکه از این تجویز با اطلاع
نیستیم، باتوجه به افکار زائد، نمیتوانیم از کارهای خود لذت ببریم چرا که خود را
وقف مشکلات کردیم و کمترین توجهی به خود نداریم، به همین دلیل از کلمه تلاش
استفاده کردم)
× دور
شدن از محیط کار
این
یکی از مواردی است که توصیه به انجام آن شده و تأثیر بسزایی در کنترل روانی ما
دارد. این کار برای بحرانزدهها و ورشکستگان که باید در میدان نبرد حضور داشته
باشند کمی سخت است. من زمانی که میخواستم چنین کار دشواری را انجام بدهم میدانستم
که غیرممکن است. پس با آقای دکترعابدی مشورت کردم و ایشان این عمل را به صورت
اولویتهای زیر عنوان نمودند و من طبق شرایط آن روز یکی از مدلهای معرفی شده را به
کار بستم.
مدلهای
تعریف شده به ترتیب اولویت عبارتند از:
اولویت
اول: دور شدن از محل کار به مدت یک هفته همراه با عدم ارتباط کاری و همچنین
تغییر شرایط اقلیمی.
درواقع
مسافرت به شهری که آب و هوای آنجا با محل زندگی خودمان متفاوت باشد و دیگر اینکه هیچ
ارتباطی با محل کار نداشته باشیم حتی در شبکههای مجازی.
اولویت
دوم: رفتن به مسافرت
با کمترین تماس تلفنی.
باید
بدانیم هرچه کمتر تماس با محل کار داشته باشیم به هدف نزدیکتر میشویم.
اولویت سوم: خواب، ورزش و صبحانه.
درصورتیکه
چارهای جز ماندن در میدان پیکار ورشکستگی و بحران نداشته و مجبور به ماندن در شهر
خودمان باشیم از این روش استفاده کنیم: مسائل مربوط به خواب و ورزش و صبحانه را
رعایت کنیم و در طول روز 2 ساعت بیشتر به محل کار نرویم و حتیالمقدور تماسهای
تلفنی را کنترل کنیم. من شخصاً مجبور شدم از این روش تبعیت داشته باشم.
اولویت
چهارم: پایداری ارتباط با دیگران.
ارتباطمان
با دیگران را حفظ کرده و مهمانی و گردش را حذف نکنیم.
راهکار
دوم:
×
زمانی را برای خود در نظر
بگیرید. سلامتی و زندگی شخصی بسیار پراهمیت است. همانگونه که برای کارهای دیگران و
کارهای فرعی وقت میگذاریم نیاز است برای خودمان هم وقت بگذاریم.
× قبل
از خوردن صبحانه با همسر و فرزندان به مدت 20 دقیقه یا بیشتر پیادهروی کنیم.
×
ورزش صبحگاهی انجام دهیم زیرا
باعث آرامش و کنترل اعصاب میشود.
×
صبحانه را درکنار خانواده صرف
کرده و ازآن لذت ببریم.
×
به نمایش و سینما، جُنگهای
شبانه و کنسرتها برویم. اینها به طرز عجیبی از استرسهای کاری کم میکنند.
×
منظم بوده و برنامه کاری داشته
باشیم. یکی از روشهای نظمدهی متداول برای اشخاصی که مشغله کاری زیادی دارند و یا
درمعرض گرفتاریهای بحرانی هستند یادداشت کردن است. بهتر است کارهای روزانه خود را
یادداشت نموده و با برنامهریزی پیش برویم.
×
از ارتباط غافل نشویم. با
انسانهایی که به ما احساس شادی میبخشند ارتباط برقرار کنیم.
×
خواب را خیلی مهم بدانیم، همان گونه
که در راهکار اول عنوان شد خوب خوابیدن و خواب کامل رفتن میتواند در روند درمان و
دوری از بیماری بسیار مؤثر باشد.
×
برای انجام کارهای خودمان نیاز
به یادآور داریم، بهتر است و شاید نیاز باشد که زنگ اخبار موبایلمان برای یادآوری
آماده باشد و البته چه بهتر که بتوانیم از موبایل دوری کنیم.
×
سرگرمیهای هنری داشته باشیم.
جهت سرگرمی خود، کارهای هنری که دوست داریم انجام دهیم مثل نقاشی، خطاطی، نجاری،
طراحی و ... از آنچه دوست داریم لذت ببریم.
میتوانیم بخشی از زمانمان را در مسیر لذت بردن از موسیقی و یا فیلمهایی
که مورد علاقهمان است، سپری کنیم.
×
در فعالیتهای گروهی شرکت کنیم.
با کار کردن در جمع و فعالیت گروهی، به خود احساس مفید بودن ببخشیم. این یکی از
مؤثرترین راههایی است که شخصاً آزمایش کردم و بسیار نتیجه چشمگیری داشت.
نشخوارفکری
(افکار مزاحم) و راه کنترل آن در بحران
یکی دیگر
از مزاحمتهایی که چسبیده و ما را رها نمیکند نشخوار فکری است. این مسئله یکی از
مشکلات مزاحم و آزاررسان است که برای رهایی از آن - اگر آشنایی با تکنیکهای آن
نداشته باشیم- رفتار و خلقوخوی ما را دچار تغییر میکند.
نشخوار
فکری یعنی اینکه ما دائم به مسائل مختلف فکر میکنیم و ذهن ما دائم دچار افکار
مزاحم است.
درخصوص حل
مشکل نشخوار فکری و افکاری که دائم ما را آزار میدهند و مهمان ذهن ما هستند ابتدا
مثالی زده و بعد تکنیک رهایی از آن را ارائه خواهم نمود.
مثال:
ما در انباری خانه وسایل اضافه را قرار میدهیم.(
یک تصویر از صحنه انباری خانه در ذهن خود بگیرید؛) معمولاً وسایلی که استفاده نمیشوند
بهصورت بستهبندی و یا در طبقاتی در آخر انباری هستند و وسایلی را که کمتر نیاز
داریم اواسط انباری و وسایل مورداستفاده خود را در دسترس و نزدیک به در انبار قرار
میدهیم تا درمواقع لزوم در دسترس باشند و به راحتی بتوانیم آنها را بیابیم. ذهن
ما دقیقاً همینطور است یعنی به هر چه بیشتر فکر کنیم دائماً پشت در ذهن هستند و
آنهایی که کمتر به آن پرداخته میشوند آخر ذهن ما هستند. در دوران بحران و
ورشکستگی افکاری که ما را احاطه میکنند افکار مزاحم و غیرضروری هستند که زندگی را
برای ما تلخ و اوقات و لحظات ما را با استرس و تشویش خراب میکنند.
برای
رهایی از افکار مزاحم چه باید کرد؟
استفاده
از تکنیک 5 دقیقهای
در طول
روز اول سه بار، موبایل را با صدای زنگ بلند برای 5 دقیقه کوک کردم و روی تخت دراز
کشیدم. پیش خودم فکر کردم که افکار مزاحم مال من نیستند، پس به ذهنم گفتم هرچه میخواهی
و هرجور که دوست داری فکر کن. 5 دقیقه وقت داری بعدش من میخواهم به بقیه کارهایم
برسم و اجازه دادم در آن 5 دقیقه به هر شکل که میخواهد فکر کند و در همین زمان
است که تمام افکار منفی و زیانآور از ذهن ما میگذرند، همه درگیریهایی که خودمان
به آن فکر و برای خود رویاپردازی میکنیم. سروصدا و جاروجنجال طلبکاران، آشفتگی
کارگران، دعوا و روبرو شدن با کارگرانی که همیشه به شما احترام میگذاشتند و اکنون
برای مطالبات حقوق خود نمیدانند چه باید بکنند، و مسائل و مشکلات دیگری که بحرانزده
ها و ورشکستگان با آن روبرو بودهاند و بهتر میدانند و یا با آن روبرو هستند!
تمام افکار منفی و زشت و بد دائماً مثل یک نوار میگذرند. به ذهنم اجازه دادم هر
چه میخواهد فکرکند و جولان دهد. ناگهان صدای زنگ موبایل که با آخرین زورش مرا صدا
میکرد بلند شد و با پایان یافتن زمان تعیین شده (5 دقیقه) با ضربه دست بر میز
کوبیدم و به ذهنم گفتم دیگر بس است، زمانت تمام شد، اکنون باید به کارهای خودم
رسیدگی کنم، نمیخواهم دیگر مزاحمتی برای من ایجاد کنی. میخواهم ادامه زندگی
طبیعی را از سر بگیرم.
این روش به سرعت در جهت
اخراج فکرهای بد و آزاررسان کمکم کرد. از طرفی شروع کردم به نوشتن اتفاقاتی که از
ابتدا رخ داده بود تا این بیسروسامانی شکل بگیرد. این دو روش را درکنار هم انجام
دادم و پس از چندین بار تکرار، کنترل ذهن را بهدست گرفتم و از حملههای متعدد و
زیانبار افکار منفی جلوگیری کردم. به این ترتیب توانستم دوباره خودم را مدیریت و
خودسازی کرده و بر تمام مشکلات غلبه کنم. امیدوارم شما هم بتوانید به خوبی خود را
کنترل کرده و درنتیجه سر رشته افکار و اعمالتان را به دست بگیرید و خود را بازسازی
کنید.